تا هـــــــــوس ماندن نکند
…
زیر پای خودم لــــــــه شود بهتر اســـــــــت …
چند روزیست سیگار دلم را میزند
دیگر میلی ندارم به او
ولی بی انصافیست آنطور که مرا ترک کردند ترکش کنم ...
تلخ ترین قصه دنیاست :
صبح تا شب بخندی اما شب تا صبح تنهایی سیگار بکشی …
مرا از دورهـــــــــــــا می بوســـــــــــی
و فاصلــــــــــــه شکســــــــــــــت می خورد
زمـــــــــــان و مکــــــــــــان هیچکــــــــــــاره اند
وقتی قلبــــــــــــــهایمان
به عشــــــــــق هم می تپـــــــــــــــد
مخاطب خاص
بـعـضی ها
بـهـتـر اسـت در حـدِّ یـک آرزو بمـــانـنـد
بــرآورده شـُدنـشـان
بـه بـــهــای شــکـسـتـن دلــــت
تـمـام میــشـود
در آغـــوش خودم هستـــم!
مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!
نه چنـــدان با لطافتــــ
نه چنـــدان با محبتــــ…
امـــا وفـــادار….وفـــادار…. ...'
367
+نـگـرآنـم ...
جـا سیگـآری ام را گـُم کـردهـ ام ...
خـودش بـرایـم مُهـم نیستـــ ؛
خـاطـرآتـم را در آن سـوزآنـدهـ ام ... !!
+ایـن سیگاری کـﮧمـﮯکشم . . . !
هـمان فریاد هایـﮯ اسـ ت کـﮧ نمی توانم بزنــ م . . .!
همان دلـ تنگیـﮯهایـﮯ کـﮧ روز به روز پیرم مـﮯکند . . .!
همان خاطراتیست کـﮧ نه تکرار می شوند و نه فراموش مـﮯشونـد . . .!
همان تنهایـﮯ هایـﮯ کـﮧ کسـﮯ پُرش نمیکند . . . !
هــــمــــان درد هــــاییکـﮧ درمـــــان نــــــدارند . . . !
ایـــن ســیـگـــار را دوسـت دارمــــ !!!!
همیـــ ـــن
دل من محکمه ایست که به من میگوید:
همه را دوست بدار،
به همه خوبی کن،
و اگر بد دیدی،
دل به دریای محبت بزن و بخشش کن...
راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی...
وقتی میداند درخت
عشق برگ تازه ای در سر دارد...
چـــه لحــظه قشنــگیه بعد از کـــلی صـــبر
عشــقـِت بــشه همــسرت ..
مگــه نــه ؟
وقت رفتن با خود عهد بستم....
همه چیز را فراموش کنم....کاش میفهمیدم فراموش کردن...
خاطره هایت...طعم لبانت...عطر تنت...حتی از مرگ
هم سخت تر است....آرزویم این است... که در رویای
با تو بودن....با آغوشی باز مرگ را بپذیرم...!!!
زندگی بی "تـــو"
.
چه فرقی میکند با مرگ...
وقتی نیستی,
هیچ چیز نیست
.
.
.
هیچ چیز!
متــــــــاسفم…
نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست…
نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم….
متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را….
از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم….
تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم….
قاتل هستي
اگر...
بدنت در دست كسيست..
و فكرت پيش ديگري...
هم جسمت را كشته اي
و هم روحت را...
هـــــــر نفـــس ،درد اســـت که میکشـــم !!!
ای کــاش یا بـــــــــــودی ،یـــــا اصـــلا نبودی !!!
ایـــــن که هســـتی و کنــــارم نیســــتی ...
دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد . . .
وقْــــتـــــی بـــا یــِه نـَفَــــــر خـوشْــحــــــــالــی ،
نـیـــــازی بِه دومــیـش نــیــســــــتـــــــ ! بــــِـــفَـهْـم ...
تنهــا نیستم
ولی میان این همه شلوغی،
باز هم احساس تنهایـــی میکنم و این است درد
صدایت را به وسعت حسرت دیدنت دوست دارم
با ارزوی دیدنت ندیدنت را تحمل میکنم.......
هرگز برای نگه داشتن کسی از خودت نگذر! که هم
خودت را از دست داده ای هم او را..
زمان به من آموخت که دست دادن به معنی رفاقت نیست ...
بوسیدن قول ماندن نیست ...
و .. عشق ورزیدن ضمانت تنهاشدن نیست!
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد : چراغ کهنه ،وسایل شکسته می خریم .
بی اختیار دادزدم : قلب شکسته هم میخری؟؟؟؟!!!!
گفت : اگر ارزش داشت که نمی شکستنش
دلم میخواست بمیرم
بهتره اشک ادمو دستمال کاغذی
پاک کنه تا شونه ی کسی که عمر
موندنش قد یه دستمال کاغذی هم نیست!!!!!
هر بار کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم ترس من
از گم شدن نیست از گرفتن دستی است
که بی بهانه رهایم می کند ......
سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ، خیال
از سه چیز خود را نگهدار : افسوس ، فریاد ، نفرین کردن
سه چیز را بکار بگیر : عقل ، همت ، صبر
اما سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم
و سه چیز را هیچوقت فراموش نکن : خدا ، مرگ ، دوست
کوچ پرندگان به مــــن آموخت
وقتی هوای رابطه ســــرد است
باید رفتـــــــــــــــ
این روز ها خیلی چیز ها دست من نیست
مثله
دست های تو
دلگیرم
از خودم دستهایم چشمهایم
اغوشم نفس هایم لبهایم
دلگیرم
از این همه اشفتگی هایم
از این همه مناجات های بی پاسخم
دلگیرم
از تو از همه نامردی ها
دلگیرم
از این روزگار از زندگی از همه خط قرمزهایی که ردشان کردم